شبها که معمولا همه خواب بودند حاج سید هاشم حداد به نیایش می پرداخت.
شبها
تقریبا خواب نداشت؛ با صوتی دلربا قرآن می خواند و به قرائت قرآن با صدای
حزین بسیار علاقه مند بود. اول شب کمی استراحت می کرد و سپس برای مناجات بر
می خاست؛ چهار رکعت نماز می گذارد، که مدتی طول می کشید. سپس رو به قبله حال
تفکر و توجه مدتها می نشست. سپس قدری استراحت می نمود و دو باره نماز می
خواند. تا نزدیک اذان صبح، همین رویه ادامه داشت.
علامه تهرانی می گوید:
در ماه رمضانی که خدمت جناب حداد بودم در جلساتی که شبها
داشتند، یکی از شاگردان ایشان که در مکاشفه برایش باز بود؛ بسیار منقلب بود و
شور و وله و آتش داشت.
چنان می گریست، که دیگران را تحت تأثیر می گذاشت و گریه
هایش از ساعت می گذشت. چشمانش سرخ و متورم می گشت. یک بار جناب حداد به
بنده فرمود:
سید محمد حسین این گریه ها و این حرقت دل را می بینی؟ من صد
برابر او دارم؛ ولی ظهور و بروزش به گونه دیگر است.